نگاهی به زندگی و آثار استاد کهنمویی (ریاضی) شاعر بزرگ و مرثیه سرای آذربایجان
چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۰۴ ب.ظ
شاهبازم من فضای عشقده پر چالماقا
نگاهی به آثار سید حسین کهنمویی
رسمیت یافتن تشیع و رواج زبان ترکی در آذربایجان بستری را برای شکوفایی شاخه هایی از ادبیات ترکی فراهم ساخت که بی شک درخشان ترین نمونه ی آن ادبیات مرثیه است. شاعران بسیاری د تحول و اعتلای ادبیات مرثیه ی آذبایجان نقش داشته اند که نقش هر کدام را می توان به تنهایی و جداگانه مورد بررسی قرار داد. شاعرانی چون فضولی و نیر و حسینی و قمری و صراف، نه تنها در ادبیات مرثیه بلکه در ادبیات ترکی آذربایجان نقشی تاثیرگذار و شگرف داشته اند و هر کدام نسبت به زمان خود در اعتلا و غنای آن کوشیده اند. آذربایجان نه تنها در شعر فارسی و ترکی در هر قرن چهره ای ارزشمند و نابغه ای را به ادبیات این خطه تحویل داده است، بلکه بعد از قرن هشتم نیز در ادبیات مرثیه صاحب شاعرانی بس سترگ بوده است چنانکه تنها شعر و سبک سخن سرایی شاعران مرثیه گوی دو قرن اخیر را می توان در کتابی جداگانه مورد تفحص و بررسی قرار داد. یکی از این شاعران بزرگ و صاحب سبک مرحوم سیدحسین کهنمویی تبریزی متخلص به «کهنمویی» و «ریاضی» است. کهنمویی بر خلاف تاثیری که بر ادبیات مرثیه ی فارسی و ترکی داشته است، در آذربایجان و ایران ناشناخته مانده است و تا به حال برای شناساندن سبک شعری او و نقشی که در تحول شعر مرثیه داشته، تلاش آنچنانی صورت نپذیرفته است. مرحوم کهنمویی را باید پدر ادبیات انقلاب دانست. او در سال 1280 و در محله ی خیابان به دنیا آمد. پدرش حاجی میر احمد آقا از تاجران به نام تبریز بود. یکی از مهمترین فعالیت های سیاسی کهنمویی شرکت در مبارزات و نهضت ملی نفت بود. کهنمویی توانست در سال 1339 اولین نماز جمعه دانشگاه تبریز را تاسیس کرده و در این بین با ترتیب دادن جلسات تفسیر قرآن و نهج البلاغه و شرح صحیفه ی سجادیه در تربیت جوانانی مبارز و آگاه قدمی موثر بردارد. مرحوم کهنمویی علاوه بر تفسیر در علم ریاضی نیز از سرامدان شهر بود. اما اهمیت او در ادبیات آذبایجان به شاعری و ظرافت طبع و صلابت سخن او برمی گردد. کهنمویی به خاطر علاقه ای که همواره به کسب دانش داشت تا اوخر عمر به در علوم مذهبی و تفسیر قرآن و اخبار و احادیث مشغول مطالعه و به زبان های فرانسه و انگلیسی نیز مسلط بود. به دلیل همین دلیل نیز تفسیری به زبان انگلیسی نوشت که متاسفانه اجل مهلت نداده و این کتاب ناتمام ماند. تفسیر دیگری نیز از کهنمویی موجود است که متاسفانه تا کنون چاپ نشده است.
سبک شعری کهنمویی ساده، بی آلایش و برای عموم قابل فهم است. اما این به آن معنا نیست که از ظرافات و لطافت ادبی بی بهره است. شعر کهنمویی شعری مفهومی و عاری از هرگونه پیچیدگی است. جایگاه مرحوم کهنمویی در ادبیات مرثیه ی آذربایجان جایگاهی رفیع و تاثیرگذای او بر شاعران پس از خود و تخلیط مضامین انقلابی در مراثی عاشورایی قابل تامل بوده و نیاز به بررسی دارد. ادبیات مرثیه برای کهنمویی چیزی فراتر از شعر بود و او در واقع بدین بهانه رسالت دینی سیاسی خود و نهضتی را بر علیه ظلم و استبداد آغاز کرد. مهمترین خصوصیت شعر کهنمویی نمود هدف و فلسفه ی نهضت کربلا در مرثیه هایش بود. در واقع اشعار عاشورایی و مرثیه های کهنمویی برای حزن و اندوه و گریه و زاری سروده نشده است، بلاکه در بسیاری از اشعاری او ایدئولوژی و خط فکری مشخصی مطرح و چارچوب و تصویری از اندیشه ی انقلابی او به معرض نمایش گذاشته شده است. کهنمویی در جای جای اشعار و مراثی اش از لزوم مبارزه بر علیه ظلم که اساس نهضت حسینی بود، سخن گفته و همواره سکوت در برابر ظلم و استبداد را نکوهش کرده است. این آزاد اندیشی و مبارزه طلبی را می توان در مقدمه ای که برای دیوانش(مکتب کربلا) نوشته است، مشاهده کرد.
«کاسه ی صبر حسین در برابر طغیان و سرکشی و استبداد رهبران قوم لبریز گردید. خاموش نمودن فتنه و فسادی که ممالک اسلامی را فرا گرفته بود، غیر مقدور می دید و سکوت خود در برابر ظلم، امضای ظلم و گناه کبیره می دانست تا کلمه ی حق را اعلام و بر علیه باطل قیام نمود و با کشته شدن خود راه سعادت را بر روی طالبان حق باز و طرفداران واقعی حق را سرافراز فرمود، معنی و مفهوم آزادی و حریت را با خون خود نگاشت و پرچم آزادی حقیقی را در مرز مشارکت دنیا بین زمین و آسمان برافراشت و طالبان حق را از قید عبودیت و یوغ بندگی رهانید و از حضیض خواری و ذلت به اوج شرف و عزت رسانید.
در ناشناخته بودن و عدم ادای حق کهنمویی در جامعه همین بس که برخی از اشعارش آن چنان زیبا و مورد تامل است که دهان به دهان گشته و سینه به سینه منتقل شده است. اشعاری که ورد زبان عاشقان حسینی شده بی آن که از سراینده ی آن با خبر باشند.
«گلی گم کرده ام می جویم اورا
به هر گل می رسم می بویم او را»
«از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
دست و پا می زد حسین، زینب صدا می زد حسین»
«زائرین قبر من این شام عبرت خانه است
مدفنم آباد و قصر دشمنم ویرانه است»
امام حسین (ع) و تصویری که کهنمویی از عاشورا برای مخاطب عرضه می داشت، کاملا متفاوت و حاوی مضامینی تازه تر بوده و کهنمویی با ظرافت تمام از جنبه ی متاثرکننده و احساسی آن کاسته و بعدی اعتقادی به آن بخشیده بود. در واقع اشعار و مراثی کهنمویی درسی برای حسینی شدن و نمود راه و طریق آن حضرت می باشد. کهنمویی برای اثربخشی هر چه بیشتر و گسترش اندیشه و فکر انقلابی خویش در بطن جامعه، اشعارش را به سادگی و دور از پیچیدگی های زبانی سروده است. شعر و مرثیه ی کهنمویی با حفظ ظرافت و زیبایی، لحنی حماسی داشته و در عین حال برای عموم مردم قابل فهم می باشد. او هنرمندانه مضامین انقلابی خویش را در مابین اشعارش جاسازی کرده و آن را به سمع مخاطب می رساند. برای همین و به دنبال خواندن چنین اشعای در بازار مظفریه روحیه ی انقلابی او در بین مردم گسترش پیدا می کرد. بعد از او حاج صادق تایب این روش را به اوج خود رساند و البته چندین بار توسط ساواک دستگیر شد.
اولدولار یئتمیش ایکی تن دین اسلامین فداسی
مسلمینه عبرت اولسون کربلانون ماجراسی
همانطور که مشاهده می کنید، کهنمویی در اشعارش از همان ابتدا و بیت اول خویش مخاطب را به عبرت گیری و تعمق در ماجرای کربلا فرامی خواند. او تکلیف خود را با شنونده مشخص کرده است و سعی دارد به مخاطبش القا کند که منظور از این شعر حزن و اندوه نبوده و خط مشی حسین (ع) و تفکر در فلسفه و چرایی نهضت او بسیار مهمتر از سینه زدن ها و آه و زاری برای آن حضت می باشد.
«گوردولر دینی ائدوبلر ملعبه بیر عده فاسق
دیللرینده کلمه ی حق ایشلری کفره مطابق
حاکم اهل جور و بدعت، صاحب فتوا منافق
قالماییب رحم و مروت یوخدو ظلمین انتهاسی»
کهنمویی بی هیچ شبهه و تردیدی یک راست سراغ جامعه ی خویش رفته و عاشورا را موازی با وضع مملکت خویش به تصویر می کشد و با زبان شعر سران مملکت را فاسق و ظالم معرفی کرده است. اساس شعر کهنمویی را شناخت ظالم و معرفی او برای خلق و دعوت از مردم برای مبارزه با عوامل ظلم جور تشکیل می دهد.
«منبر پیغمبر اولدو مرتقی اهل غروره
آرتدی گیزلین معصیت لر، دم به دم گلدی ظهوره
دوندو دربار خلافت مرکز فسق و فجوره
بیر عمل یوخدور که اولسون خالقین اوندان رضاسی»
این شاعر انقلابی در شعر خود مرکز خلافت و حکومت خویش را به غصب جایگاه اهالی دین و اشاعه ی فساد و فسق و فجور در جامعه و در راس همه ی آن ها، حکومتی را به اعمالی متهم می کند که برخلاف نظر و خواست الهی بوده است که می توان آن را به نوعی فلسفه ی قیام عاشورا نامید.
«شایع اولدو خلق ایچینده رشوه و زور و خیانت
اولماسا اصلاح اوضاع، باغلانیر باب دیانت
حفظ دین لازمدی، خالق تاپشوروب دینی امانت
بذل مال و جاندی دینه، اهل دینون مدعاسی»
روحیه ی دین مداری و انقلابی را می توان از لابه لای اشعار کهنمویی بیرون کشید. او به وضع جامعه ی خویش و آسیب های اجتماعی آن آگاه بوده و از اعمالی چون رشوه و خیانت و زورگویی در بطن جامعه شاکی است. او آزادانه و با اشاره ی مستقیم تنها راه اصلاح امور را و بازگشت به مملکت داری اسلامی و دینی را در مبارزه بر علیه حکومت ظالم می داند و لازمه ی این مبارزه از نظر شاعر برای اهالی دین و مدعیانش جز بذل مال و جان نیست. این همان راه حلی است که امام حسین (ع) در برابر حکومت یزید در پیش گرفت.
«سعی و کوشش سایه سینده پیشرفت ائیلور اراذل
نشر ائدور باطل مرامین خلق ایچینده اهل باطل
بو عمل لر باعث اولدو قوردولار سرّی محافل
رأسده لازم دور اولسون رهبر دینی سیاسی»
در این بند کهنمویی آشکار از مبارزات سیاسی و لزوم پیگیری آن سخن می راند و حکومت را به خاطر غرب گرایی و باطل پرستی و نشر آن سزاوار نابودی می داند. در این بین اشاره او به رهبری جامعه از سوی شخصی که آگاه به مسائل سیاسی است، جالب و قابل توجه می باشد.
«اؤز مرامینده دایاندی وئدی یئتمیش بیر شهیدی
بو طریقیله یئتیردی اهل حقه، حق نویدی
تئز پوزار دست عدالت دولت شوم یزیدی
محو ائده ر دونیاده مطلق ظالمون ظلمون جزاسی»
شاعر با اشاره به نهضت عاشورا و طریق حسینی، معتقد است با رهبری اگاه، جامعه در راستای عدالت اجتماعی و سیاسی، دست حکومت ظالم و مستبد را کوتاه می سازد. استفاده از نهضت عاشورا و اشاره و کنایه ی کهنمویی به حکومت پهلوی در این بند کاملا آشکار و مبرهن است. کهنمویی روز 25 شوال 1395 قمری مطابق با نهم آبان 1354 روز شهادت حضرت امام صادق (ع) دار فانی را وداع گفته و در مزارستان مارالان دفن شد.
همانطور که اشاره شد، بعد از کهنمویی حاج صادق تائب روش او را به معنای واقعی اعتلا بخشیده و آن را به اوج رساند. اشعار و مرثیه های او نیز رنگ و بوی انقلابی داشته و بارها و بارها آشکارا بر علیه حکومت ظالم و مستبد دوران خویش شوریده است.
من ابوالفضلم مرامیم دین حق احیاسیدور
بس دی بو فخریم دئسونلر کربلا سقاسیدور
شاهبازم من فضای عشقده پر چالماقا
خرمن کفره شرار تیغیله اود سالماقا
اولموشام مامور سیزدن بو فراتی آلماقا
آمریم امر ائیله ییب فکریم اونون اجراسیدور
سیز مسلمان سوز گرک دور دینه اولسون خدمتوز
دینی حفظ ائتماقه لازمدور اولا جدیتوز
غفلتوز باعث اولار الدن گئده ر حیثیتوز
عرض و ناموسوز گوره رسیز خارجی یغماسیدور
منبع : روزنامه همشهری استان آذربایجان شرقی
۹۵/۰۵/۱۳
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.